باروری ابرها بهعنوان متداولترین و بهترین روش شناختهشده تعدیل آب و هوا، افزودن مواد به داخل یک ابر با هدف تقویت تشکیل و رشد ابر می باشد. بلورهای یخ در ابرهای سرد بیشتر حجم ابر در دمای زیر صفر درجه سلسیوس است و رشد قطرکهای درون ابرهای گرم بیشتر حجم ابر دارای دمای بالای صفر درجه سلسیوس است و درنتیجه افزایش بارش برف یا باران میباشد. به عبارت دیگر باروری ابرها روشی جدید برای تأثیرگذاری بر روی ابرهای طبیعی است که در آن با استفاده از مواد شیمیایی آب بیشتری از ابر به شکل باران یا برف گرفته میشود بیشترین عواملی که در باروری ابرها برای تولید باران سرد و طرحهای باروری ابرها برای تقویت بارش برف به کار میروند یدید نقره و یخ خشک (دیاکسید کربن منجمد) هستند. عواملی دیگر مانند گازهای مایع (به عنوان مثال نیتروژن مایع نیز میتوانند برای بارور کردن ابرها در این دسته مورد استفاده قرار گیرند.
بارورسازی ابرها برای اولینبار در 12 ژوئیه 1946 در آزمایشگاه تحقیقاتی شرکت جنرال الکتریکآمریکا توسط «وینسنت شیفر» مشاهده شد. او بلورهای «یخ خشک» با دمای 78- درجه سانتی گراد را به داخل ابرهای مصنوعی تولیدشده که در اتاقک بودند رها کرد و مشاهده نمود قطرکهای اَبَرسرد از طریق فرایند انجماد به بلور یخ تبدیل شده و بهصورت برف در ته اتاقک ابر ریزش نمودند. بدینگونه شواهد آزمایشگاهی از بارور شدن ابرها بهدست آمد. متعاقب آن در تاریخ 13 نوامبر 1946همزمان با این تحقیقات، دکتر لانگمویر برنده جایزه نوبل، یک آزمایش میدانی روی یک ابر پوششیروی کوه گریولاکدر شرق شنکتدیمتعلق به ایالت نیویورکانجام داد. دمای این ابر که در ارتفاعی حدود 4270 متر از سطح زمین قرار داشت 20- درجه سانتی گراد بود. لانگمویر، 36/1 کیلوگرم یخ خشک را در مسیری خطی با طول حدود 3 مایل روی این ابر پاشید و مشاهده کرد در مدت 5 دقیقه تمامی محتوای آبابر به برف تبدیل شد. برف حاصله در حدود 2000 پا زیر ابر ریزش نمود و به دلیل خشکی هوا قبل از رسیدن به زمین تبخیر شد. تحقیقات بعدی ثابت کرد هسته طبیعی غالب برای تشکیل هسته یخ در طبیعت، ذرات رسمعدنی هستند که در دمای حدود 15- درجه سانتی گراد یا پایینتر بهعنوان هسته یخساز فعال میگردند. پس از استفاده از دانش باروری ابرها بهعنوان یک فناوری جدید با کاربردهای عملی، لانگمویر تا زمان مرگش در تاریخ 1957، بر روی گسترش این فناوری بهمنظور حصول آب بیشتر از آسمان برای تبدیل مناطق مستعد خشک و بیحاصل جنوبی ایلات متحده آمریکا را به مراتع سرسبز و زمینهای کشاورزی تلاشهای بیشماری انجام داد.
در کشوری که خشکسالی سال به سال به مشکلی جدیتر تبدیل میشود و بیآبی معضلی روزمره است، نگاه به آسمان دوخته شده. اگر طبیعت با بشر سر سازگاری ندارد، شاید بشود، ابرها را به زور به بارش مجبور کرد. روشی به نام باروری ابرها. این شیوه که البته دههها قدمت دارد و بسیاری از کشورها دراطراف ایران از آن بهره میگیرند، البته بارورسازی ابرها، مشکل بحران آب کشور را حل نمیکند و حتی میتواند خطرناک هم باشد! پروژههای باروری ابرها در ایران ابتدا توسط وزارت نیرو از سال 1353الی 57 با همکاری یک شرکت کانادایی و با استفاده از یک فروند هواپیما و تعدادی ژنراتورهای زمینی تصعیدکننده یدید نقره بر روی حوزه آبریز سد کرج و جاجرود انجام شد. طی سالهای 1368 الی 74 بصورت پراکنده و با استفاده از ژنراتورهای زمینی در ارتفاعات شیرکوه یزد به اجرا درآمد.
ایران هم اکنون در حال تجربه مشکلات جدی آب است. خشکسالیهایمکرر توأم با برداشت بیش از حد آبهای سطحی و زیرزمینی از طریق شبکه بزرگی از زیرساختهای هیدرولیکی و چاههای عمیق، وضعیت آب کشور را به سطح بحرانی رساندهاست. از نشانههای این وضعیت خشکشدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، تخریب کیفیت آب، فرسایش خاک، بیابانزاییو طوفانهای گرد و غباربیشتر است. یران کشوری با اقلیم عمدتاً گرم و خشک است. رشد سریع جمعیت مهمترین عامل کاهش سرانه آب تجدیدشونده کشور در قرن گذشته بودهاست. جمعیت ایران در طی این هشت دهه،(سال 1300تا1390) از حدود 8 میلیون نفر به 80میلیون نفر رسیدهاست. بر این اساس میزان سرانه آب تجدیدپذیر سالانه کشور از میزان حدود13000 متر مکعب در سال 1300 به حدود 1400 متر مکعب در سال 1392 تقلیل یافته و در صورت ادامه این روند، وضعیت در آینده به مراتب بدتر خواهد شد.
دو عامل بسیار مهم 1- کشاورزی ناکارآمد 2- سوء مدیریت و عطش توسعه وضعیت نابسامنی را بوجود آورده بخش کشاورزی در ایران از لحاظ اقتصادی ناکارآمد است و سهم این بخش در تولید ناخالص ملی در طول زمان کاهش یافته است. این بخش هنوز صنعتی نشده و کشور از شیوههای منسوخ شده کشاورزی و منتهی به بهرهوری بسیار کم در آبیاری و تولید رنج میبرد. شیوه غالب کشاورزی در ایران، کشاورزی آبی است و بازده اقتصادی حاصل از مصرف آب کشاورزی پایین است. الگوهای محصول در سراسر کشور نامناسب و در بسیاری از مناطق با شرایط دسترسی به آب ناسازگار است.
برنامه توسعه ششمکشور به بحران کمبود آب اشارهای نشده بود. ایران از نظر غالب شاخصهای ناپایداری محیطی در صدر لیست جهانی قرار دارد. حتی برخی مقامات دولت جمهوری اسلامی ایرانهم اذعان داشتند که به موجب بحران خشکسالی و فرونشست زمین و اتلاف منابع آب زیرزمینی، تا ده سال آینده احتمال تعطیلی مطلق کشاورزی در کشور وجود دارد.
تلاش برای مدرنیزه شدن، در کنار پیشرفتهای قابلتوجه در توسعه زیرساختها باعث توجه کمتر به اثرات محیطزیستی طولانیمدت به دلیل تعجیل برای ساخت زیرساختها و توسعه فناوری شد. در نتیجه این وضعیت ارتباط مهم بین توسعه و محیط زیست تا حد زیادی نادیده گرفته شد، و اجرای پروژههای زیربنایی و مهندسی بهطور جدی محیط زیست را تحت تأثیر قرار داد که اثرات منفی آن بر سلامت مردم و بر سیستمهای طبیعی مشاهده شده و یا در طولانی مدت دیده خواهد شد. با وجود اثرات محیطزیستی و اقتصادی، تشنگی برای توسعه فنی و تکنولوژی سریع (بهجای توسعه پایدار) هنوز هم عامل اصلی تصمیم گیریهای توسعهای کشور است.