تفکر سیستمی
سیستم به مجموعهای از عناصر گفته میشود که برای تولید رفتاری خاص با هم به تعامل میپردازند
رویکرد تفکر سیستمی به طور بنیادین با روشهای تحلیلی سنتی فرق میکند. تفکر سیستمی بر این متمرکز است که چطور موضوع مورد مطالعه با سایر اجزای سیستم در تعامل است. این بدان معنی است که به جای اینکه اجزای کوچکتر سیستم به طور جداگانه مورد مطالعه قرار گیرند، تفکر سیستمی چشمانداز خود را گسترش میدهد تا تعداد تعاملات بیشتری را در نظر بگیرد. بنابراین، نتایج حاصل از تفکر سیستمی، چیزی کاملا متفاوت از نتایج به دست آمده از روشهای تحلیل سنتی است؛ به خصوص زمانی که مسئلهی مورد مطالعه از نظر ساز و کار و پویایی پیچیده باشد یا بازخوردهای فراوانی از عناصر داخل یا خارج سیستم بر آن تأثیر بگذارند.
ویژگیهای تفکر سیستمی باعث شده است تا دشوارترین نوع از مسائل به روشی اثربخشتر حل شوند. تفکر سیستمی به تحلیل مسائلی که موضوعات پیچیدهای دارند، مسائلی که به شدت به گذشته و عوامل متعددی وابسته هستند و مسائلی که ریشه در هماهنگیهای نامؤثر عناصر درگیر دارند، میپردازد. حوزههایی که تفکر سیستمی توانسته است ارزش خود را به اثبات برساند،
با در نظر گرفتن چنین تصویری در ذهن، اقدامات دیگری که در طولانیمدت نتایج بهتری به همراه داشتند توسعه یافته است، اقداماتی نظیر مدیریت جامع آفات که تعداد آفات آسیبزننده به محصولات را از طریق آوردن موجودات شکارچی این آفات به محیط کشاورزی کنترل مینماید. اثربخشی این روشها در تحقیقاتی که توسط دانشگاه MIT، آکادمی ملی علوم آمریکا و سایر مراکز پژوهشی انجام شد، به اثبات رسیده است؛ بدون اینکه خطر آلودگی آب و خاک به همراه داشته باشد.
تصویر وسیع حاصل از تفکر سیستمی شناخت لازم برای خلق راهکارهای بلندمدت را فراهم میآورد
بسیاری از مسائل و مشکلاتی که امروزه گریبانگیر ما شدهاند، پیچیده هستند. عناصر متعددی در آن نقش دارند که بخشی از آن عناصر، در نتیجهی اقداماتی بوده است که در گذشته در جهت اصلاح انجام شده است. رفع چنین مسائل و مشکلاتی به شدت سخت است و نتایج حاصل از راهکارهای مرسوم معمولا به قدری ضعیف هستند که بر سر چشمانداز حل اثربخش مسئله مانع ایجاد میکنند. یکی از مزایای مهم تفکر سیستمی، توانایی مواجههی اثربخش با این دست از مسائل و ارتقای تفکرات به سطحی است که منجر به کسب نتایجی مطلوب حتی در شرایط پیچیده و بغرنج میشود.